صدای سکوت !

چقدر لذت بخش است که ،گاهی بنشینی و به صدای سکوت ،

به صدای هیچ ،گوش دهی با همه

ذرات وجودت را به این سکوت بسپاری

و آرام شوی

ذهن شلوغ مرا مضطرب می کند

همهمه و صداهای همیشگی ذهنم را متوقف میکند تا نتوانم ازاد و رها بیندیشم

این روزها عطش فراوانی دارم برای رسیدن به سکوتی که مرا به درونم رهنمون کند

موهبت بی همتای زندگی

برای خوب زندگی نکردن،

کوتاهی عمر را بهانه نکن..

عمر کوتاه نیست…

این ما هستیم که کوتاهی می کنیم!

زندگی ، لحظه به لحظه در حال نو شدنه

مملو از فرصت های طلایی و ناب

وحس زنده بودن

و موهبت یگانه و تکرار نشدنی زندگی کردن ،

زندگی سرشار از دوست داشتن و عشقـــه …

زندگی رو اسیر روزمرگی نکنیم

زندگی زیباست.

لازم نیست دنیا و آدمهایش را عوض کنی

کافیست دیدگاهت رو تغییر بدی

لولبتا و هامبرت

لولیتا،
سرآمد آثار ولادیمیر ناباکوف،
با نثری شورانگیز، سوزناک و نیش دار یکی از برجسته ترین و جنجال برانگیزترین رمانهای قرن بیستم است.

مجله ی تایمز، روزنامه ی گاردین، مدرن لایبرری و بسیاری از باشگاههای ادبیاتی ،

لولیتا را به عنوان یکی از صد رمان برتر دنیا برگزیده اند

و ۱۲۵ نویسنده ی بنام جهان آن را بهترین رمان قرن بیستم دانسته اند.

لولیتا داستان عشق وسواس گونه و شوم هامبرتِ سن و سال دار به دلوری هیزِ نیمفت است

و همچنین داستان رو به رویی اروپای بس فرهیخته و متمدن با آمریکای نافرهیخته و سرخوش پس از جنگ جهانیست.

لولیتا به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده است.

درباره نویسنده کتاب لولیتا

ولادیمیر ولادیمیرویچ نابوکوف

(روسی: Влади́мир Влади́мирович Набо́ков
زاده ۲۲ آوریل / ۲۳ آوریل ۱۸۹۹، سن پترزبورگ – درگذشته ۲ ژوئیه ۱۹۷۷، مونترو)

نویسنده رمان، داستان کوتاه، مترجم و منتقد چندزبانه روسی-آمریکایی بود.

خلاصه ی کتاب لولیتا اثر ولادیمیر ناباکوف

هامبرت، یک محقق ادبی در اروپا، مرگ نابهنگام معشوقه کودکی خود، آنابل لی، را توصیف می‌کند.

به ادعای وی، عشق بی سرانجام او به آنابل موجب تمایل او به نیمفت‌ها nymphet یا همان دختربچه‌های جذاب ۹ تا ۱۴ ساله می‌شود.

او با وانمود کردن به مطالعه کتاب در یک پارک عمومی و تحریک شدن با دخترانی که اطرافش بازی می‌کنند
در فانتزی‌های جنسی خود افراط می‌کند.

علاوه بر این به دیدار یک فاحشه ۱۶–۱۷ ساله می‌رود و تصور می‌کندکه سه سال کوچکتر است. بعد از اینکه بخاطر روابطش از طرف پلیس دچار مشکل می‌شود،

با یک زن بالغ لهستانی بنام والریا که رفتاری کودکانه دارد ازدواج می‌کند.

ازدواج هامبرت با والریا فسخ می‌شود و بعد از ملاقات با یک روانپزشک، به شهر کوچک نیوانگلند می‌رود
تا به نویسندگی بپردازد.

ورود سگ ممنوع

این روزها در هر پارکی در هر کوی و برزنی که قدم میزنم با تصاویری مواجه میشوم که حقیقتا در سالهای گذشته چنین چیزهایی ندیده بودم

این روز ها حتی در خیابانها هم براحتی می توان دید که تعداد خانمهای بی حجاب و کم حجاب و ضد حجاب چقدر زیاد شده است‌.

فقط برداشتن روسری نیست طرز پوشیدن لباسها هم خیلی راحت و خودمانی شده است
و اگر داغ و درفش گزمه ها نباشد تعداد اینها بیشتر هم می شود.

گوشه از پارک ۱۰ تا ۱۵ نفر دختر نو جوان جمع شده اند تمرین بوکس می کنند

تا چند سال پیش بوکس برای اقایان هم ممنوع بود و فدراسیون مشت زنی منحل شده بود

در روی نیمکتی که در رهگذر عمومی قرار دارد خانوم زیبا اندامی نشسته است که حجابی ندارد و ساق پاهایش تا زیر زانو پیداست!

از هیچ گزمه و گشتی خبری نیست گویا کلا عقب نشسته اند!

در ورودی پارک تابلویی نصب شده که اوردن حیوانات را ممنوع کرده است!

کسی اما گوشش به این حرفها بدهکار نیست
تعداد زیادی بویژه از خانومها مشغول سگ گردانی هستند.
یکی از آنها که سگ غول پیکری را به همراه دارد مشغول مشاجره لفظی با خانوم دیگریست که گویا از طرف سگ مورد حمله قرار گرفته و چه حرفهای زشتی هم می زند!

از سگهای هاسکی گنده تا سگهای مینیاتوری ازادانه جولان می دهند.
میگن وقتی بز گاندی قوانین انگلیستان را نقض کرد پیامش این بود که

بی خیال سرکوب و استثمار هند شوید و نمی توان ازادی ملتی را با سرکوب و زندان محدود کرد

معمولا سگ ها از گربه ها فرار می کنند ولی به چشم خود دیدم که گربه ای با گرفتن گارد دفاعی عوعو کردن یه سگ کوچولو را به مسخره می گرفت و سگ را مجبور به عقب نشینی و پناه بردن به صاحبش کرد.

وقتی گربه ها هم از سگ ها ترسی ندارند انتظار دارید این دخترکان و زنان از گزمه ها

مردها بدانند

چند سخن حکیمانه

میزان ‏شعور و شخصیت حقیقی آدمها در پایان رابطه مشخص می شود نه در آغازش!!
در آغاز همه چیز زیبا و دوست داشتنی و رومانتیک است ولی حرفها و رفتارهایی که در انتها از خود نشان می دهند درون حقیقی آنها را نشان می دهد.

در ازدواج و دوستی

اگر کسی شما را در میان انبوهی از آدمها انتخاب کرد نشان می دهد کارش از روی علاقه بوده
وگرنه اگر شما تنها گزینه در یک اتاق خالی باشید. گزینه ای اجباری بوده اید!

‏مردها بدانند!
وقتی با یک زن در ارتباط هستید ( مادر همسر خواهر همکار یا دوست ) بدانید که آنها دوست ندارند با زن دیگری در ارتباط و دوستی باشید یا حتی حرف بزنید
این ویژگی غالب زنان است

توانایی های آدمی

من در زندگی سختیهایی را تحمل کردم که هیچگاه از قبل باور نداشتم پیش از واقعه گمان نداشتم چنین تحملی داشته باشم
این نشان می دهد همه ما توانایی هایی باور نکردنی و بیشماری داریم که خودمان از آنها بی خبریم!

درون آدمها
شخصیت و منش حقیقی آدمها را از روی رفتارشان می توان شناخت نه از روی حرفهایی که می زنند و ادعاهایی که می کنند!

زبان بدن :چشمان

چشمها آیینه تمام نمای بدن هستند.
چشمها غیر از اینکه نشانه تندرستی و یا بیماری جسمی هستند و این علائم را بخوبی می توان در چشمها تشخیص داد و فعلا با آن کاری ندارم ....
سرزندگی و هوش و ذکاوت و صداقت و تمنا و از آن طرف حقه و فریب و دغل بازی و خلاصه همه آنچه درون انسان است را می توان براحتی در چشمانش دید. چشما دستان شما را رو میکنند

مثلا چشمهای درشت و جذاب نشانه زیبایی و ترشح هورمون استروژن در زنان هست نشانا باروریست نشانه زنانگیست
از انطرف چشمان خمار و مغموم و بی حس و حال حالا هر رنگی هم که داشته باشند نشانه های خوبی نیستند
برای من چشمهای دوست داشتنی، چشمهای باهوش و زنده اند.
مهربانی اما متعلق به دست هاست.
خطوط دستهای یک ادم تا شکل و رفتار دستها ، تجسم مهربانی آدمی است .
نوعی مهربانی توام با سخاوت و لبریز از جاذبه ...
تلفیق این دو
،تلفیق هوشمندی و زندگی چشم ها و مهربانی دستها شبیه معجزه است ...

اگر کسی را دیدید که چشمهایش لبريز از هوش زندگی بودند و یکباره دلتان خواست دستانش را بگیرید ..
دستش را بگیرید این يك معجزه است که در حال رخ دادن است .

سیزده بدر در ممکو

بدشگونی در فرهنگ ایرانی جایی ندارد این مفهوم بعدها از طریق سامی ها و تازی ها وارد فرهنگ ما شده است
سیزدهمین روز ماه که ان را تشتر با تیر می نامند رور پیروزی و جشن باران است

ایرانیان باستان این روز را در طبیعت به جشن شادی می پرداختند و جشن می گرفتند
از آداب این روز می توان به گره زدن سبزه و دور انداختن یا به آب دادن سبزه هاست.
در گذشته دختران و پسران دم بخت سبزه ها را گره می زدند و آرزو می کردند تا در سال جدید تشکیل خانواده دهند ، یک جماه آهنگین هم وجود دارد که دختران در هنگام گره زدن این سبزه ها زمزمه می کنند
” سال دیگه ، سیزده بدر ، بچه بغل خونه شوهر !

شعر خیلی برجسته ای نیست اصلا شعر نیست ولی دست کم برای دختران امروزی که اغلب بدون شوهر مانده اند جمله خوبیست مضاف بر اینکه باور شخصی من این است که این سبزه گره زدن نوعی پیام سمبلیک به پسران و مردان مجرد است برای توجه به دخترهای مجرد
و اعلام آمادگی برای ازدواج
یکبار که ناظر سبزه گره زدن چند دختر مجرد جلوی هتلها بودم این ایده از ذهنم گذشت

البته گره زدن تنها مختص دختران و پسران دم بخت نمی باشد و همه می توانند سبزه ای گره زده و آرزو کنند .
باور بر این بوده است که وقتی گره باز شود ، مشکلات حل شده و آرزو ها بر آورده می شوند.

دور انداختن سبزه ها هم به این دلیل بود که ایرانیان باستان عقیده داشتند بدی ها و مریضی ها در این سبزه جمع شده و با به آب دادن یا به دور انداختن آن این پلیدیها و مریضی ها را از خود دور می کردند .

در ضمن این روز متعلق به خدای باران می باشد و در مراسم سیزده بدر دعا برای بیشتر شدن و به موقع بودن باران در سال جدید وجود داشته که با گذشت زمان این رسم از میان رفته و تبدیل به بدشگونی شده است ! بدشگونی اگر وجود داشته باشر در درون آدمهای بد ذات و نا فرهیخته است چیزی به اسم نحس و بد شگون وجود ندارد.

شناخت دوستان حقیقی

شناخت دوستان حقیقی

سخنرانی استاد مسعود عالی رو گوش می‌دادم که درباره شناخت دوستان واقعی
نکتۀ ظریفی رو مطرح کردند:

دوستان واقعی رو در دو جا بشناس:
۱-هنگام عصبانیت
۲- زمانی که با آنها معامله می‌کنی.

یک جنبه سومی هم من اضافه‌اش می‌کنم بر حسب تجربه و دانش عمر خودم:

در زمان سختی و مشکلات مثل فقر و نداری یا هر مشکل دیگری که نیاز به کمک اونها داری ببین چه واکنشی نشون میدن کمکت میکنن یا نه ؟
البته ناگفته پیداست خود ما هم باید با دیگران همین رفتاری رو انجام بدیم که انتظار داریم با ما انجام بدن

سخندان را تا کسی عیب نگبرد

سخنور را تا کسی عیب نگیرد .... هیچ پدر یا مادری فکر نمی‌کنه داره بچه‌ش رو بد تربیت می‌کنه. هیچ معلم یا استادی، فکر نمی‌کنه بد تدریس می‌کنه، هیچ مدیری فکر نمی‌کنه مدیریت خوبی نداره. هیچ رستورانی فکر نمی‌کنه غذای بدی داره به مردم ارائه میده. هیچ نویسنده یا نقاش یا کارگردانی فکر نمی‌کنه اثر هنری‌‌ش خوب نیست یا در مقیاس وسیع‌تر، هیج دولتی فکر نمی‌کنه داره بد کشور رو اداره می‌کنه‌. در واقع، هر کس خدماتی ارائه میده، همیشه سعی می‌کنه بهترینش باشه و فکر می‌کنه واقعا داره تمام تلاشش رو برای انجام اون کار می‌ذاره و همه چیز مرتبه! اما موضوع به این سادگی نیست در واقع این فامیل و افراد جامعه‌ن که قضاوت می‌کنن یه بچه چه تربیتی داره. این دانش‌آموزان یا دانشجویان هستن که می‌تونن یه معلم یا استاد یا مدیر رو قضاوت کنن. مشتریان یه رستوران هستن که می‌تونن بگن این غذا خوب نیست. از بازخورد اکثر مردم، میشه متوجه شد یک اثر هنری خوبه یا نه یا مردم و کیفیت زندگی‌شون مشخص می‌کنه دولت خوب کارش انجام میده یا نه. وقتی این فضای ارتباطی وجود داشته باشه اون وقت میشه فهمید چقدر از ادعاهای شما حقیقت داره و چقدرش توهم و خودبزرگ بینی هست. بقول استاد سخن سخنور را تا کسی عیب نگیرد سخنش صلاح نپذیرد! با این توضیح اضافی که : البته منظور استاد فقط سخن نیست کل رفتار ادمی رو می تونه در بر بگیره واقعیت تلخیست ولی بابد قبولش کر د