از سری یادداشتهای دشواری های ترجمه

25 خردادماه 1397 – ممکو – محمد توکلی

مقدمه

ترجمه یا برگردان متون خارجی به زبان پارسی ضرورتی انکار ناپذیر است بویژه برای ما ایرانی ها که هنوز در ابتدای راه پیشرفت و توسعه هستیم . اگر نگاهی به پیشینه کشورهای  فوق پیشرفته ای چون ژاپن بیندازیم که اتفاقا در شرقی ترین نقطه آسیا قرار گرفته است از خیلی از جهات با ما مشابهت هایی دارد ... متوجه خواهیم شد که یکی از مهم ترین عواملی که باعث این پیشرفت خارق العاده و تحسین برانگیز شده است این است که از دوره امپراطور میجی ( در این مورد  تحقیق شود چون کاملا مطمئن نیستم دقیقا چه تاریخی بوده است !) گروهی را مامور یادگیری زبان های خارجی و متون فنی و علمی غربی به زبان ژاپنی کردند واز طریق همین ترجمه ها بود که راه ترقی و پیشرفت های علمی و فنی در ژاپن هموار شد .

و روش درست هم همین است ما که نمی توانیم بقول معروف : بیائیم از اول چرخ را اختراع کنیم!  باید از ره آوردها و تجربه هایی که غربی های در رشته های مختلف علوم انسانی و مهندسی و پزشکی وهنر بدست آورده اند استفاده کنیم و این علوم و هنرها رو بخوبی یاد بگیریم و ادامه راه را خودمان به پیش ببریم و این کار عملی نمی شود مگر با آشنایی و مهارت پیدا کردن در فن ترجمه ....

ازترجمه شفاهی و مکالمه زبان روزمره گرفته تا برگردان متون خبری و در نهایت علمی و فنی و دانشگاهی ...

ولی افسوس که در این زمینه خیلی کوتاهی شده است . اندک  ترجمه هایی در زمینه های ادبی و داستان در همان اوایل صورت گرفت ولی این عرصه آنطور که باید و شاید در زمینه مهندسی و علمی پیشرفت نکرده است و جای خالی چنین مترجمانی در جامعه ما خالی است .

جدا از پزشکی که خود داستان جداگانه ای است و قدمت ترجمه های آن بیشتر و با دقت بالاتری است .  دست کم در زمینه علوم مهندسی و مسائل علمی ترجمه هایی که صورت گرفته اولا خیلی محدود است و من یادم می آید زمانی در رشته مهندسی درس می خواندم مجبور بودم که خیلی از مواد درسی را به همان زبان اصلی بخوانم و مثلا کتابهای پایه ای چون ریاضیات کلکولس و فیزیک هالیدی به فارسی ترجمه نشده بود و بعدها هم که ترجمه اش را دیدم ترجمه های چندان جالبی نبود .

و این ترجمه های ضعیف که بقدری گنگ هستند که مشکلی را نمی توانند حل کنند می تواند حتی گمراه کننده باشد و باعث سرخوردگی و خستگی خواننده می شوند .

درکالبد شکافی علت موفق نبودن ترجمه در ایران می شود به عوامل زیادی اشاره کرد از جمله :

1-      عدم آشنایی ایرانی ها با زبان های خارجی ( انگلیسی – فرانسه و آلمانی ...) . تعداد کسانی که روی این زبان ها تسلط کافی داشته باشند در آن حد که بتوانند ترجمه کنند

یعنی هر روز مطلبی را تهیه کنید ( که در حال حاضر با وجود دسترسی به اینترنت پیدا کردن چنین متن های ساده ای کاری آسان است و می توانید بدون هیچگونه کلاس یا آموزشی خودتان بطور خودآموز این کار رو شروع کرده و ادامه دهید .

 

 

گسترش دایره واژگان  vocabulary

 اولین گامی که یک مترجم باید بردارد  افزایش گستره دایره معنی  واژگانی است که درزبان بیگانه وجود دارد . طبیعی است که وقتی معنی کلمات را ندانید خیلی مشکل است که بتوانید متنی را ترجمه کنید اینکه برای یک جمله ای که 10 تا واژه دارد بخواهید 5 بار یا بیشتر به دیکشنری مراجعه کنید نشان می دهد که شما مترجم توانایی نیستید چون اولین ویژگی یک مترجم خوب را ندارید .

چنین شخصی ناچار است برای پیدا کردن معنی هر کلمه به دیکشنری مراجعه کنید که هم کاری بسیار خسته کننده و وقت گیر است و هم نتیجه چشمگیری ندارد. مضاف بر اینکه در دیکشنری ها برای  برخی از واژگان دهها معنی نوشته شده است و این باعث سردرگمی مترجم تازه کار می شود !

به همین جهت برای شروع کار لازم است حداقلی از  vocabularyآشنایی داشته باشید . و درک لغات هم کاری نیست که بشود یک شبه و بطور انتزاعی ( مجرد و مجزا) یاد گرفته شود . چون هم کاری مشکل است و هم خسته کننده و در معانی آن هم به زحمت در خاطر می ماند . این کار را باید از دوره ابتدایی و دبیرستان شروع کرد و روش من این بود که در بارها از روی واژه ها جدید می نوشتم و به این صورت علاوه بر اینکه معنی واژه در ذهنم باقی می ماند املا و طرز نوشتن درست واژه را هم یاد می گرفتم

ولی روش بهتر این است که از متن های ساده شروع کنید متن هایی که مثلا برای بچه ها نوشته شده است و در مورد موضوعات روزمره است و عاری از واژه های فنی و تخصصی است . این سنگ اول برای  گسترش واژگان خارجی و سکویی برای شروع ترجمه است که باید بطور مستمر دنبال شود .

 یعنی هر روز مطلبی را تهیه کنید ( که در حال حاضر با وجود دسترسی به اینترنت پیدا کردن چنین متن های ساده ای کاری آسان است و می توانید بدون هیچگونه کلاس یا آموزشی خودتان بطور خودآموز این کار رو شروع کرده و ادامه دهید .

 

آگاهی کامل به متنی که قراراست ترجمه شود

 تسلط روی موضوع

اگر شما قرار است متنی را ترجمه کنید که در مورد مهندسی برق یا مکانیک است علاوه بر اینکه با فرهنگ اصطلاحات آن رشته  literature باید آشنایی داشته باشید لازم است که با مسائل مهندسی برق و مکانیک هم آشنا باشید . یا مثلا اگر قرار است متنی ادبی ویا شعر را ترجمه کنید باید با ادبیات وزبان شعر آشنا باشید . و همین طور مطالب روانشناسی وجامعه شناسی تا فیلم و سینما و امثال آن ...ترجمه یک چیز انتزاعی نیست ...

وقتی مترجم به موضوع و متنی که ترجمه می کند وقوف کامل داشته باشد این یک مزیت عمده است چون سبب می شود به اصطلاح مترجم روی موضوع سوار شود و خیلی راحت و بدون اشتباه متن را ترجمه کند ...برای خود من بارها اتفاق افتاده است که گاهی چنان به متن تسلط داشته ام که وقتی اول جمله را خوانده ام بدون اینکه بقیه جمله را ببینم ترجمه اش را نوشته ام ! و وقتی بقیه جمله را خواندم دیدم نویسنده هم دقیقا همین چیزی را که من نخوانده ترجمه کرده بودم نوشته است . این نهایت سوار بودن بر موضوع است و فقط چنین کسانی صلاحیت ترجمه کردن را دارند .

از آنطرف عدم آشنایی با موضوع باعث دشواری های فراوانی می شود از جمله ترجمه های غلط که گاه اشتباهات فاحشی دارند یا متن هایی که بظاهر اشتباهی در آنها وجود ندارد ولی چون مترجم با موضوع ترجمه آشنایی نداشته است خودش هم درست نفهمیده که چه چیزی را ترجمه کرده ... درست مثل ترجمه هایی که گوگل یا ماشین انجام می دهد و کاملا کور و کر و بی اطلاع از موضوع است و گاه چنان جفنگ است که هیچ ارزشی ندارد .

عبور از دشواری

اگر با واژه یا اصطلاحی مواجه می شود که معنی آن را نتوانستید پیدا کنید یا معنی هایی که دردسترس هست با متن تطابق ندارد . نباید وقت اتان را بیهوده تلف کنید تجربه من می گوید که بهتر است آن جمله یا اصطلاح را علامت گذاری کرده و موقتاً رها کنید وبه ادامه ترجمه متن بپردازید ... در اکثر اوقات بعد از اینکه کمی جلوتر می روید معنی و مفهوم جمله ای که دشوار بوده خود بخود روشن می شود !

این عبور کردن و توقف نکردن در مورد مشکلات زندگی هم صدق می کند وقتی با گرهی مواجه می شویم قرار نیست که بمانیم و درجا بزنیم ... همینکه بقیه مسیر را ادامه بدهید ... خود بخود خیلی از مشکلاتی که شما را متوقف کرده بود حل می شود واین درس بزرگی در زندگی است و چه کسانی عمر گرانمایه را در همین توقف ها و گیرکردن ها هدر داده اند !

اصطلاحات و عبارات

خیلی از اوقات عبارت یا کلماتی که در متن وجود دارند معنی درست و حسابی نمی دهند یا ممکن است معنی آنها خیلی از موضوع پرت باشد در چنین مواقعی باید شک کنید که نکند این جمله یاعبارت  اصطلاحی است که در زبان خارجی مورد استفاده بوده است ؟  مثلا جایی نوشته شده است : across the top

یا  across the board = یکسره – سرجمع

 

ضرب المثل ها

بعضی اوقات هنگام ترجمه به عبارت هایی برمی خوریم که معنی کردن آن ها دشوار است و اصلا با متنی که ترجمه می کنیم جور در نمی آید مثلا نوشته  out of the pan into the fire  یعنی بیرون تاوه داخل آتش ... و می بینید که این در زبان فارسی معنی درستی نمی دهد . در این موارد است که شما باید حدس بزنید این لابد ضرب المثلی است ... که دقیقا هم همینطوره و نکته مهم در این موارد این است که باید ضرب المثل معادلش را در زبان پارسی پیدا کنید و آن را بنویسید نه ترجمه تحت الفظی این عبارت را که در مورد مثال بالا ... یعنی کسی که از یک موقعیت بد به یک موقعیت بدتر افتاده است و دقیقا معادل  این همان ضرب المثلی است که در فارسی می گویند :

 فلانی از چاله در آمد و به چاه افتاد !

به همین جهت است که مترجم و بویژه کسی که در حیطه علوم انسانی ترجمه می کند باید با ضرب المثل های زبان خودش آشنایی داشته باشد تا بتواند این جایگزینی را انجام دهد . چون خیلی از فرهنگ های لغت  هم ممکن است معادل پارسی آن ضرب المثل را ذکر نکرده باشند در این مورد بد نیست که به مطالعه  ضرب المثل هایی که  به پارسی ترجمه شده است هم بپردازید تا زمینه این کار را داشته باشید.

زبان کوچه و بازار  slang

 گاهی در ترجمه با واژه ها و عباراتی سرو کار داریم که معنی غیر رسمی خود را دارند مثلا  اسکرو  screw  یا  کلمه ای مثل  box که غیر از معنی معمولش که همان جعبه و صندوق و بوکس بازی کردن است یک معنی عامیانه هم دارد که بجای دلار بکار می رود . در ترجمه باید مثلا نوشت :  چند چوب داری ؟ چون همین زبان عامیانه هم در پارسی وجود دارد مثلا عوام برای اینکه از کسی بپرسند که چقدر پول دارد می پرسند : مایه تیله چی داری ؟ ورود این عبارت ها و واژه ها گاهی ترجمه را خیلی دشوار می کند هم برای کسی که از زبان خارجی به پارسی ترجمه می کند و هم کسی که می خواهد پارسی را به زبان بیگانه ترجمه کند .

 

برای آشنایی با زبان مطالعه  فرهنگ های  اصطلاحات کوچه وبازاری  street language  و  slang باید به کتابهایی که در این زمینه هستند مراجعه کنید و دست کم بخشی از آنها را یاد بگیرد یا نگاهی گذرا به همه مطالبش بیندازید تا زمینه آشنایی ولو کلی با آنها را داشته باشید . ( برخی از این اصطلاحات مهم درپایان این کتاب آمده است .

 

مراجعه به منابع معتبر تر و جامع تر

متاسفانه اغلب یا شاید هم همه فرهنگ هایی لغت خارجی = دیکشنری های که به پارسی برگردانده شده اند کامل و جامع نیستند به همین جهت لازم است فرهنگ های آکسفورد و لانگمن و وبستر را هم داشته باشید که اگر گاهی معنی دقیق یک کلمه را نمی دانید بتوانید با مراجعه مستقیم خودتان به این فرهنگ های انگلیسی به انگلیسی ... از همه معانی یک عبارت یا واژه پی ببرید و آن را به همراه مثالهایی که توضیح داده شده است مطالعه کنید .

نبودن معادل های مناسب پارسی

در اینجا باید به خلاء  معادل سازی در فرهنگستان زبان را اشاره کنم  که بسیار  اهمال ، سهل انگاری و کم کاری کرده و معادل های پارسی خیلی از لغات را وضع نکرده و آنهایی را هم که وضع کرده بدرد بخور نیستند . اغلب نامانوس وغیر قابل استفاده اند .

و اینجاست که مترجم باید خودش دست بکار شود و امر خطیر  واژه گزینی را هم انجام دهد که هم مشکل است و هم باعث سردرگمی در زبان رایج می شود . چون اگر قرار باشد هر کس واژه های اختراعی و ابداعی خود را در ترجمه هایش بکار ببرد . خواننده دچار سردرگمی می شود چون مثلا نمی داند که این گفتمانی را که داریوش آشوری بکار برده است معنی اش چیست و معادل  discourse  انگلیسی گذاشته شده است ! از کجا باید چنین چیزی را بفهمد ؟! مگر آنکه فرهنگستان زبان همه این واژه ها را یکسان سازی کرده باشد و در اختیار مترجمان و عموم مردم قرار داده باشد .

حالا شخص صاحب نظر و باسوادی مثل داریوش آشوری این توانایی را داشته است که این معادلها را بسازد و آنقدر نفوذ کلامش بالا بوده که عام و خاص معادل سازیش را بپذیرند ولی این مقبولیت در مورد سایر مترجم ها و اندیشمندها وجود ندارد. و این فقدان معادلهای پارسی مناسب و یکسان یکی دیگر از دشواری های ترجمه است.

 

عنوان متن

اولین مرحله این است که دقت  زیادی روی ترجمه دقیق عنوان مقاله یا متن داشته باشید چون معمولا همین عنوان هست که اطلاعات کلی در مورد متن را به شما می دهد و اگر نگاه کلی هم به متن بیندازید مفهوم کلی در ذهن شما شکل می گیرد. وقتی شما عنوان متن را نتوانید ترجمه کنید یا اشتباه ترجمه کنید ممکن است در طی ترجمه به راه خطا بروید وبا دشواری های بیشتری مواجه شوید

 

نگاه گذرا به متن

توصیه من به همه مترجم ها این است که وقتی قرار است متنی را ترجمه کنند در وهله اول یک نگاه گذرا به کل مطلب بیندازند تا چشم انداز کلی از متن داشته باشند

جمله یا پاراگراف .

قبل از ترجمه باید کل پاراگراف را بخوانید چون هر پاراگراف ممکن است در باره موضوع خاص بحث کرده باشد . و به این ترتیب ایده پاراگراف را درک می کنید. ضمناً لازم است که اول کل جمله را بخوانید وبعد شروع به ترجمه کنید چون دست کم در زبان انگلیسی گاهی لازم است قسمت آخر جمله را به هنگام ترجمه در اول جمله بیاورید و خواندن کل جمله کمک می کند این کار را انجام دهید و دوباره کاری نکنید .

 

حذف و اضافه

یکی از شگردهایی که در ترجمه باید بکار برده شود تا بتوانید بر دشواری های ترجمه فائق شوید و از همه مهمتر ترجمه ای روان و قابل فهم داشته باشید این است که از ترجمه کلمه به کلمه خود داری کنید . برای این منظور گاهی لازم است که جمله را  در هنگام ترجمه حذف کنید چون ترجمه کردنش نه تنها کمکی به ترجمه نمی کند حتی باعث سردرگمی خواننده هم می شود چون مطلب را مبهم تر می کند . من اسم ای را حذف گذاشته ام

از آن طرف گاهی لازم است فعلی یا عبارتی یا حتی جمله ای را به ترجمه اضافه کنید چون ترجمه کلمه به کلمه  ممکن است مفهوم را نرساند و بنظر ناقص بیاید. این است که گاهی لازم است که خودتان به تناسب و برای روان بودن متن چیزی را اضافه کنید . البته این نباید توجیهی شود برای اینکه بجای ترجمه داستان تعریف کنید.

 

شاخ و برگ اضافی دادن به متن

گاهی مترجم بویژه به هنگام ترجمه متون تاریخی یا ادبی چون بدرستی متوجه موصوع نشده است و یا بدلایل دیگر مثل زیاد کردن حجم مطلب ... موقعی که یک صفحه را به پارسی ترجمه می کند تبدیل به دو صفحه یا بیشتر می شود ! این همان کاری است که من اسمش را می گذاریم : "داستان تعریف کردن "

 ( کاری که ذبیح اله منصوری در پاورقی هایی که برای روزنامه می نوشت بخاطر کمبود وقت و پر کردن صفحه انجام می داد  که البته چون جنبه  روزنامه نگاری ( ژورنالیستی ) داشت شاید نتوان بر او ایرا گرفت ولی وقتی همین پاورقی ها تبدیل به کتاب و آنهم کتاب تاریخی شد چنین کاری مجاز نیست.مگر اینکه بخواهیم نام رمان تاریخی را بر آنها بگذاریم .

 

  • Vocabulary= واژگان – فرهنگ لغات / ووکه بولری /
  • Abstract = مجزا – مجرد ( خیالی )