من همیشه تو زندگی مسیر خودم رو دنبال کردم و کار خودم رو کردم‌. یعنی هر جا حس کردم کاری درسته همون رو بی تردید انجام دادم ولو اینکه به ضرر خودم تموم شده باشه!
هر جا لازم بوده به بقیه خوبی و کمک کردم ‌.‌. دست افتاده ها رو گرفتم با همون بضاعت اندکی که داشتم
حتی گاهی برای کسانی کارهایی انجام دادم که خودشون از این کار خوب اطلاع هم نداشتند
آخه قرار نیست همیشه دیگران بدونند چه کار هایی براشون انجام دادی ...
از اون مهمتر قرار نیست در ازای خوبی که کردی انتظار تلافی کردن متقابل داشته باشی!
ارتباط ما با دیگران همیشه که تجارت و معامله و نون قرض دادن که نیست!
طی این سالهای طولانی فهمیدم اگه حتی هزاران کار خوب در حق دیگران انجام دادم که بازخوردی نداشته مهم نیست چون
فقط و فقط برای دل خودم بوده و حس خوبی که از انجامش گرفتم.
گاهی دلم برای خودم می سوزه ...
ولی همیشه باور داشتن فقط باید به خودم تکیه کنم...
تا جایی که می تونم روی پای خودم بایستم ...
از همه مهمتر باید حال خودم خوب باشه
حرف مردم خیلی مهم نیست.

از " دیگران " نباید" انتظار داشت! حتی نزدیکترین کسانت

راستش باور کنید یا نه ؟ سالهاست که هیچ انتظاری از احدی ندارم و به همین خاطر نه آزرده خاطر میشم و نه غمگین .
به گفته استاد سخن عمل میکنم
نیکی می کنم و در دریا می اندازم
و مطمئنم که خدا کائنات ، کارما یا هر اسم دیگه ای که روش می ذارین نتیجه این نیکی هه رو در بیابانی برهوت و در جایی که اصلا انتظارش رو ندارم بهم پس میده.

این حرفی بود که دیروز به فرشته خانوم گفتم که بسیار آزرده خاطر بود که چرا پاسخ خوبی هایی رو کرده آنگونه که بایسته و شایسته است دریافت نکرده ؟!